کودک درونم

ساخت وبلاگ

کودک درونم همانند آرایه های ادبی ست
که باغچه قلبم را با کلماتش سبز
میکند
گاهی آبی میشود مانند آسمان صاف ، ابری ، بارانی
هرز گاهی سبز مثل جنگل باطراوت وتازه

اوقاتی هم همانند شعر موزون و قافیه دار
شاید چنگ باشد که با هر تارش

ودر گوش هایم نوای باران مینوازد
شاید هم کلافیست بی انتها
که پله های شیطنت یکی،دوتا می‌پیماید
او سجاده ی دلش را بر روی نوا های شادی میگشاید
و ذوب میشود در درون ترانه های بی زمانی
او ساعتی است که عقربه های زمان در او خالی ست
و مزه ی شیرین آب نبات چوبی بر روی زبانم
او دوست دارد در ایستگاه امید بیایند
و پر کند آنجا را از توپ های کریستالی نور
کودک درونم ارتعاش خنده است
غش غش خنده هایش ریسمانیست
تا اوج ملکوت
که قلعه ی آسمان با صدایش به لرزه در می آید
و معبد زمین با نجوا هایش جوانه میزند
نگاهش رنگین کمانیست
پر از رنگ های شاد
که انوارش بر روی آینه چشمانم منعکس
میشود
و نور بصیرت را در درون قلبم طنین انداز میکند
کودک درونم تجسمی از زندگی موزن وقافیه دار ابیات شعر های قدیمی ست
نماییست از سپیدار کوچک در قلبم
که با دستانش موج های محبت را خلق میکند
ودر درون پیاله ی دستانم آن را جاری میکند
او در معبد وجودم همیشه مشغول بازی کردن است
بازی کردن در نقش ها ، در حرف ها،کلمات، ودر خلق ها
اریحا
شعر سپید

+ نوشته شده در شنبه چهاردهم مرداد ۱۴۰۲ ساعت 20:44 توسط sahar  | 

شعر...
ما را در سایت شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msaharkhaleghiniyaa بازدید : 53 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 19:32