شعر

متن مرتبط با «درونم» در سایت شعر نوشته شده است

کودک درونم

  • کودک درونم همانند آرایه های ادبی ستکه باغچه قلبم را با کلماتش سبزمیکندگاهی آبی میشود مانند آسمان صاف ، ابری ، بارانیهرز گاهی سبز مثل جنگل باطراوت وتازهاوقاتی هم همانند شعر موزون و قافیه دارشاید چنگ باشد که با هر تارشودر گوش هایم نوای باران مینوازدشاید هم کلافیست بی انتهاکه پله های شیطنت یکی،دوتا می‌پیمایداو سجاده ی دلش را بر روی نوا های شادی میگشایدو ذوب میشود در درون ترانه های بی زمانیاو ساعتی است که عقربه های زمان در او خالی ستو مزه ی شیرین آب نبات چوبی بر روی زبانماو دوست دارد در ایستگاه امید بیایندو پر کند آنجا را از توپ های کریستالی نورکودک درونم ارتعاش خنده استغش غش خنده هایش ریسمانیست تا اوج ملکوتکه قلعه ی آسمان با صدایش به لرزه در می آیدو معبد زمین با نجوا هایش جوانه میزندنگاهش رنگین کمانیستپر از رنگ های شادکه انوارش بر روی آینه چشمانم منعکس میشودو نور بصیرت را در درون قلبم طنین انداز میکندکودک درونم تجسمی از زندگی موزن وقافیه دار ابیات شعر های قدیمی ستنماییست از سپیدار کوچک در قلبمکه با دستانش موج های محبت را خلق میکندودر درون پیاله ی دستانم آن را جاری میکنداو در معبد وجودم همیشه مشغول بازی کردن استبازی کردن در نقش ها ، در حرف ها،کلمات، ودر خلق هااریحا شعر سپید + نوشته شده در شنبه چهاردهم مرداد ۱۴۰۲ ساعت 20:44 توسط sahar  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها